پول و تجارت (قرآن)پول ابزار مبادلات تجاری میباشد. ۱ - وسیله مبادلهوجآءت سیارة فارسلوا واردهم فادلی دلوه قال یـبشری هـذا غلـم... • وشروه بثمن بخس درهم معدودة... و (در همین حال) کاروانی فرا رسید و مامور آب را (به سراغ آب) فرستادند او دلو خود را در چاه افکند (ناگهان) صدا زد: «مژده باد! این کودکی است (زیبا و دوست داشتنی!)» ... . و (سرانجام،) او را به بهای کمی (چند درهم) فروختند... . ثمن بخس، به معنای بهایی است که از قیمت اصلی و واقعی، ناقص و کمتر باشد، و دراهم معدودة به معنای پولی اندک است و بطوری که میگویند بدین جهت فرموده معدودة که آن روزها پول زیاد وزنی بوده نه شمردنی، و تنها پولهایی را میشمردهاند که خیلی ناچیز بوده، و مقصود از دراهم پول خردی از جنس نقره بوده که در آن روز در میان مردم رواج داشته، و کلمه شراء در اینجا به معنای فروختن است، و زهد به معنای روگردانی و بی رغبتی از هر چیز را گویند، ممکن هم هست در اینجا کنایه از بر حذر بودن باشد. از ظاهر سیاق بر میآید که ضمیر جمعی که در جمله شروه و در جمله کانوا میباشد به رهگذران بر میگردد، و معنایش این باشد که: رهگذران یوسف را به پولی اندک فروختند، چون از این معنا حذر داشتند که اگر بر سر قیمت ایستادگی به خرج دهند حقیقت مطلب روشن شده صاحبانش پیدا شده از چنگ ایشان بیرونش میکنند. ولی بیشتر مفسرین گفتهاند: ضمیر مذکور به برادران یوسف بر میگردد و معنای جمله این است که: برادران یوسف بعد از آنکه فریاد رهگذران بلند شد که بشارت! پسر بچهای خود را به کنار چاه رسانده ادعا کردند که این پسر بچه از ایشان است که در چاه افتاده و اینک آمدهاند او را بیرون بیاورند، و در نتیجه همانجا یوسف را به پولی اندک فروختند، و از ترس اینکه حقیقت حال معلوم نشود در قیمتش پافشاری نکردند. ۲ - ابزار خریدوکذلک بعثنـهم... فابعثوا احدکم بورقکم هـذه الی المدینة فلینظر ایهآ ازکی طعاما فلیاتکم برزق منه... این گونه آنها را (از خواب) برانگیختیم ... اکنون یک نفر از خودتان را با این سکهای که دارید به شهر بفرستید، تا بنگرد کدام یک از آنها غذای پاکیزهتری دارند، و مقداری از آن برای روزی شما بیاورد... . فابعثوا احدکم بورقکم هذه الی المدینة فلینظر ایها ازکی طعاما فلیاتکم برزق منه، این جمله نیز تتمه محاوره و گفتگوی ایشان است، که پیشنهاد میکند یک نفر را به شهر بفرستند تا طعامی برایشان بخرد، و غذایی تهیه کند. ضمیر در کلمه ایها به مدینه بر میگردد، و مقصود اهل مدینه است، یعنی کدام یک از اهل شهر طعام بهتری دارد از او بخرد و بیاورد، و این قسم اضمار را استخدام گویند. کلمه ازکی: پاکیزهتر از ماده زکات است، و زکات طعام پاکیزه آن است. بعضی گفتهاند: یعنی حلالتر آن. بعضی دیگر گفتهاند یعنی پاکتر آن، و لیکن اینکه کلمه را به صیغه افعل تفصیل (ازکی) آورده خالی از این اشعار و اشاره نیست که مقصود از کلمه مذکور همان معنای اول باشد. ضمیر در منه به طعامی بر میگردد، که از جمله ازکی طعاما استفاده میشود بعضی گفتهاند به کلمه ازکی طعاما بر میگردد و کلمه من در منه برای ابتداء و یا تبعیض است که اگر تبعیض باشد معنای جمله این میشود که یکی را بفرستید در شهر بگردد و ببیند کدامیک از فروشگاهها جنس پاکیزهتر میفروشد و مقداری از آن برایتان خریداری کند تا با آن ارتزاق کنید. بعضی دیگر گفتهاند ضمیر به کلمه ورق بر میگردد، آن گاه حرف من را بدلی گرفته و گفتهاند: معنای آیه این است که بیاورد رزقی بدل از پول، ولی این احتمال بعید است، چون مستلزم تقدیر گرفتن ضمیر دیگری است که به جمله قبلی برگردد، علاوه بر اینکه ضمیر مورد گفتگو ضمیر مذکر است، و اگر به ورق بر میگشت باید مؤنث آورده میشد، به شهادت اینکه خود آیه قبلا ورق را مؤنث دانسته دربارهاش اشاره مؤنث به کار برده و فرموده: بورقکم هذه. ۳ - پانویس۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۲۴۴، برگرفته از مقاله «پول و تجارت». |